دهی است از دهستان شهرویران بخش حومه شهرستان مهاباد، در 23500گزی شمال خاوری مهاباد و 4هزارگزی جنوب شوسۀ مهاباد به میاندوآب، سرزمینی است کوهستانی با آب و هوای معتدل و سالم و دارای 145 تن سکنه میباشد، آبش از چشمه، محصولش غلات، توتون، شغل مردمش زراعت و گله داری است، صنایع دستی اهالی جاجیم بافی، راهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4) ده کوچکی است از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت واقع در 24هزارگزی جنوب خاوری مسکون و 14هزارگزی خاور شوسۀ بم و سبزواران، دارای 50تن سکنه میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
دهی است از دهستان شهرویران بخش حومه شهرستان مهاباد، در 23500گزی شمال خاوری مهاباد و 4هزارگزی جنوب شوسۀ مهاباد به میاندوآب، سرزمینی است کوهستانی با آب و هوای معتدل و سالم و دارای 145 تن سکنه میباشد، آبش از چشمه، محصولش غلات، توتون، شغل مردمش زراعت و گله داری است، صنایع دستی اهالی جاجیم بافی، راهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4) ده کوچکی است از دهستان مسکون بخش جبال بارز شهرستان جیرفت واقع در 24هزارگزی جنوب خاوری مسکون و 14هزارگزی خاور شوسۀ بم و سبزواران، دارای 50تن سکنه میباشد، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8)
کنایه است از دو چشم. (از انجمن آرا) (آنندراج) : چو بگشاید نگار من دو بادام و دو مرجان را بدین نالان کند دل را بدان رنجان کند جان را من از مژگان بیارایم به مروارید مرجان رخ چو از سی و سه مروارید بردارد دو مرجان را. قطران تبریزی (از انجمن آرا)
کنایه است از دو چشم. (از انجمن آرا) (آنندراج) : چو بگشاید نگار من دو بادام و دو مرجان را بدین نالان کند دل را بدان رنجان کند جان را من از مژگان بیارایم به مروارید مرجان رخ چو از سی و سه مروارید بردارد دو مرجان را. قطران تبریزی (از انجمن آرا)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. بیست هزارگزی جنوب باختری شاه آباد کنار راه شوسۀ شاه آباد به ایلام. کوهستانی سردسیر با 100 تن سکنه. آب از چشمه. محصول آنجا غلات دیم، لبنیات. شغل اهالی زراعت و تهیۀ زغال و هیزم است. زمستان برای تعلیف احشام خود به گرمسیر گیلان غرب میروند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. بیست هزارگزی جنوب باختری شاه آباد کنار راه شوسۀ شاه آباد به ایلام. کوهستانی سردسیر با 100 تن سکنه. آب از چشمه. محصول آنجا غلات دیم، لبنیات. شغل اهالی زراعت و تهیۀ زغال و هیزم است. زمستان برای تعلیف احشام خود به گرمسیر گیلان غرب میروند. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
معروف وشکوفۀ بادام را نیز گویند. (آنندراج) : همه چشمه ز چشم آن گل اندام گل بادام و در گل مغز بادام. نظامی. ما را نگه چشم تو از چشم تو خوشتر بادام صفایی گل بادام ندارد. صائب (از آنندراج). ، کنایه از کاغذ. رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 285 شود، کنایه از چهره و صورت است: ز بادام تر آب گل برانگیخت گلابی بر گل بادام میریخت. نظامی
معروف وشکوفۀ بادام را نیز گویند. (آنندراج) : همه چشمه ز چشم آن گل اندام گل بادام و در گل مغز بادام. نظامی. ما را نگه چشم تو از چشم تو خوشتر بادام صفایی گل بادام ندارد. صائب (از آنندراج). ، کنایه از کاغذ. رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 285 شود، کنایه از چهره و صورت است: ز بادام تر آب گل برانگیخت گلابی بر گل بادام میریخت. نظامی
دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه شهرستان قوچان واقع در 38هزارگزی شمال باختری قوچان و 3هزارگزی شمال راه شوسۀ عمومی قوچان به شیروان. هوای آن معتدل و دارای 5 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه شهرستان قوچان واقع در 38هزارگزی شمال باختری قوچان و 3هزارگزی شمال راه شوسۀ عمومی قوچان به شیروان. هوای آن معتدل و دارای 5 تن سکنه است. آب آن از قنات و محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و راه آن اتومبیل رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان اوغاز، بخش باجگیران شهرستان قوچان، واقع در 26هزارگزی جنوب خاوری باجگیران و سر راه عمومی شوسۀ قوچان به دره گز. آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان اوغاز، بخش باجگیران شهرستان قوچان، واقع در 26هزارگزی جنوب خاوری باجگیران و سر راه عمومی شوسۀ قوچان به دره گز. آب آن از رودخانه و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)